قالب های بلاگ اسکای

زیر نظر تیم سایبری تومور

قالب های بلاگ اسکای

زیر نظر تیم سایبری تومور

سردار شهید حاج علی اکبر رحمانیان

سلام این شهیدی که میخوام امروز بهتون معرفی کنم یکی از سرداران تیپ 33 هوابرد المهدی بوده که من اونو خیل دوست دارم


شهید علی‌اکبر رحمانیان نام آشنای لشکر المهدی (عج) که خاک جنوب و غرب بوسه‌گاه گامهای استوار و شروه خوان نام بلند اوست دربیست وپنجم محرم الحرام 1382 (ه،ق) در حالی که زمین و زمان داغدارشهادت سیدالساجدین امام زین العابدین (ع) بودند

درخانواده‌ای منور به نور ایمان و شیفته اهل بیت (علیهم السلام) دیده به جهان گشود. اولین گریه‌های کودکانه‌اش گویی در سوگ مردی وارسته بودکه همزمان با تولد او بر دستهای مردم قهرمان پرور جهرم تشییع می‌شد. در زادروز میلاد این عزیز عالم ربانی حضرت آیت‌اللهی راه سفری ابدی را در پیش گرفت و شهر جهرم یک باردیگر غرق در عزا و ماتم کرد. شهید رحمانیان این گونه درحال و هوایی روحانی تولد یافت و دوران کودکی پرنشاط کودکی را در دامان پدر و مادری فرهیخته به سرآورد.

این شهید بزرگوار تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه ادامه داد و با اخذ مدرک دیپلم از تحصیل فراغت یافت. فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی وی که از سالها قبل از انقلاب آغاز شده بود بعد از پیروزی انقلاب همچنان ادامه یافت و این سردار شهید باپیوستن به جمع سبز پوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خود را آماده دفاع از انقلاب و میهن اسلامی نمود.
جنگ تحمیلی عرصه تبلور استعدادهای نهفته او بود .سردار شهید رحمانیان با شروع اولین جرقه‌های جنگ به سوی جبهه‌های نور شتافت که شور و حال و التهاب اولین اعزام را در قسمتی از خاطراتش این گونه بیان داشته است.  

با چهارده نفر از برادران سپاه جهرم به جبهه اعزام شدم. آن زمان تازه جنگ ایران و عراق شروع شده بود و خرمشهر سقوط کرده بود…شور و حالی دیگر در بین برادران بود و تمام آنها با گریه و التماس مسؤولین را راضی کرده بودند. عیدقربان سال1401 (ه،ق) بود در جهرم نماز عید برپا بود که به محل نماز آمده و با مردم خداحافظی کردیم ازشدت شوق اشک درچشمم حلقه زد خدا میداندکه چه حالی داشتم.

سردار شهید علی‌اکبر رحمانیان فعالیتهای خود را با عنوان مسؤول آموزش بسیج جهرم آغاز کرد و با اینکه بسیاری از دوستان به علت اهمیت حضور وی در بسیج ازرفتن او به جبهه ممانعت می‌کردند با این همه شهید به دفعات راهی عرصه‌های نبردگردید و با پذیرفتن مسؤولیت‌های مختلف عملیاتهای متعددی را عرصه دلاوری‌های خود ساخت.

وی در عملیاتهای والفجر مقدماتی 1،2،،4 و عملیات خیبر فرماندهی طرح و عملیات تیپ المهدی(عج) را برعهده داشت درعملیاتهای رمضان و محرم به ترتیب به عنوان فرمانده گردان و مسؤول محور عملیا ت حضور داشت .علاوه براین مدتی نیز با عنوان معاون تیپ تکاور رعد متشکل از گردانهای تیپ المهدی و تیپ 55 هوابرد اصفهان انجام وظیفه کرد.

سرداشهید رحمانیان درمدت زمان حضور در جبهه به دفعات آماج تیر و ترکش دشمن قرار گرفت و با تحمل جراحات بسیار راهی بیمارستان گردید و آن گونه که آرزو کرده بود درتاریخ 27بهمن 1364 با بدنی پاره پاره به دیدار دوست شتافت.

یکی از هم رزمان سردار نستوه جنگ، شهید حاج علی اکبر رحمانیان، می گوید:

«در پایگاه امیدیه بودیم. یک ساعت به اذان صبح مانده، از خواب بیدار شدم. شهید علی اکبر را دیدم که بعد از چهار شبانه روز عملیات، در حالی که آثار خستگی شدید در چهره اش آشکار بود، وارد سنگر شد. فکر کردم با آن حال خسته اش دراز بکشد، چون خواب از چشمانش می بارید، ولی، دیدم جانمازش را پهن کرد و آماده نماز شب و مناجات با خدا شد. به او گفتم: حاجی خسته هستی، کمی استراحت کن! لبخندی زد و گفت: ما الان برای همین نماز و خدا داریم می جنگیم. سپس مشغول عبادت شد».

منبع:mohsenrahmanian.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد