اول از هرچیز نام خدا
بسم الله الرحمن الرحیم
(خشم)
<<الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین >>
کسانی که خشم خود را فرو میخورند ( کنترل میکنند ) و مردم را می بخشند و خداوند نیکو کاران را دوست دارد
(سوره آل عمران ، آیه 134 )
وجود خشم عصبانیت در انسان امری طبیعی است و برای ادامه حیات انسان لازم است . برای مثال تصور کنید که دشمن به کشور شما حمله میکند . عده ای می خواهند اموال شما را بدزدند . فردی به حقوق شما یا خانواده شما تجاوز میکند . به حقوق هده ای بیچاره و مظلوم نیز تجاوز میشود . عده ای با گشترش مواد مخدر میخواهند جوانان این کشور را بیچاره کنند. شما به طور طبیعی خشمگین میشود و صد درصدبه چاره جویی بر می آیید . اگر صفت خشم در شما نبود ، بی توجه از کنار موضوعات مختلفی که شما را آزرده خاطر کرده است ، عبور میکردید ؛ اما خشم موجب می شود که شما از خود عکس العمل نشان دهید . عکس العمل شما به هر حال باید عاقلانه باشد
به یاد داشته باشید که خشم همچون آتش است . اگر آن را به موقع مهار نکنید آتش به شما و دیگران آسیب میرساند .
امام علی (ع)
غضب آتشی است شعله ور ، کسی که خشم خود را فرو نشاند ، آن آتش را خاموش کرده است و آن کسی که غضب خود را به حال خودش رها کند خود اولین کسی است که در شعله های آن خواهد سوخت.
(فهرست غررالحکم )
هیجان هایی که غالبا با خشم همراه اند ، عبارتند از : عصبانیت ، خشونت ،خصومت ، کینه دوزی ، تنفر ، رنجش ، ناراحتی ، طعنه زدن ، مسخرا کردن ، سرزنش کردن ، تحقیر کردن ، داد و فریاد ، کتک کاری و نزاع ، خراب کردن وسایل ، بی احترامی ، تهمت و افترا ، عصیان ، اعتراض ، مداخله ، حمله ، غیرت ورزی و ...
برخی از هیجاناتی که به دنبال خشم بوجود می آید ، خوب و برخی مضر است .
خشم تحت هر شرایطی نباید از حد تعادل خارج شود و حالت افراط بگیرد .
پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) می فرماید : (( هرکس خشم خود را فرو خورد ( کنترل کند ) خداوند در روز قیامت دل او را از رضای خود پر میکند. ))
همچنان که لازم است که ما خشم خود را کنترل کنیم ، نباید کاری کنیم که دیگران هم از دست ما خشمگین و عصبانی شوند .
از رزمندگان بیاموزیم
سید ناصر ، جوان 16 ساله ای بود که در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یک پای خود را از دست داده بود و اسیر شد و در عراق به اردوگاه 16 ، کمپ نگهداری شد اسرا در شهر تکریب عراق منتقل شد . گروهبان عراقی به نام ولید فرحان مسئولیت آزار و اذیت آسایشگاه را برعهده داشت که سید ناصر هم در همان آسایشگاه بود . فرهان سید ناصر را وادر میکرد با دست های بسته از پشت سر با یک پا بدود و کبل لوله ای را با دهان بیاورد . او این کار را بارها تکرار میکرد و سید ناصر هم بارها به زمین میخور و بی حال میماند . روزی بعد از تنبیه سید ناصر فرحان از او پرسید ( اگر تو آزاد شوی و به ایران برگردی و من هم به ایران بیایم و مرا ببینی چکار میکنی ؟؟؟؟)
سید ناصر جواب داد : با این که از دست شکنجچه های تو بسیار ناراحتم ولی اگر روزی تو را در شهذ خود ببینم تو را به خانه ام دعوت میکنم و از تو مانند یک میهمان پذیرایی میکنم