
ما شیعیان در بسیاری از کتب خوانده ایم که حضرت علی(ع) دروازه خیبر را از جا کند و به گوشه ای پرتاب کرد. اما بسیاری از اشکال تراشان گفته اند که حضرت علی(ع) دروازه خیبر را توسط تنه درختی که به دروازه خیبر توسط مردم می کوفت باز کرد. یعنی گفته اند که حضرت علی(ع) به نیروهای تحت امر خود گفت درختی را از جای کندند و به دروازه کوبیدند تا درب خیبر از جای کنده شد. حقیقت را لطفا به من بگوئید؟ اگر در کتاب خاصی این مسائل را گفته اند نام کتاب را بگوئید و اگر سایت خاصی برای دانلود کتاب های مربوطه دارید بزرگی کرده و به من بگوئید؟
آنچه در روایات شیعه و سنی آمده است این است که آن حضرت درب قلعه
را کند و به پشت سر خود افکند. مرحوم صدوق در کتاب شریف امالى ومرحوم حکیم
طوسى ودیگر بزرگان اهل حدیث وحکمت نقل کردهاند که امیرالمؤمنین على بن
ابىطالب (ع) وقتى درب قلعه خیبر را کند وبه دور انداخت، فرمود:
«ما قلعتباب خیبر ورمیتبه خلف ظهری اربعین ذراعاً بقوّة جسدیة ولاحرکة غذائیة لکنّی اُیّدت بقوّة ملکوتیّة ونفس بنور ربّها مضیئة؛ من این کار را با بازوانى که از کنار سفره غذا تغذیه نموده ونیرومند شده است نکردم، بلکه این کار را با قدرت الهى انجام دادم».(بحار الانوار، ج21، ص26)
در هر حال چه بگوییم با صرف اراده این کار را کرد وچه بگوییم گذشته از
اراده بادست این کار را کرد، در هر صورت قدرت مطبخى نبود چنانچه قدرت روح
انسانى هم از مطبخ نیست وقدرت انبیا هم از مطبخ نیست و بنابراین کارى با
غذا واجزاى عنصرى ومادى ندارد. (زن در آینه جمال و جلال/آیت الله جوادی آملی)
بنابراین
درب قلعه خیبر به گونه ای نبوده است که هر کسی بتواند ان را بکند, یعنی
اگر کسی می خواسته این کار را بکند باید مانند آن حضرت از نیروی ولایتی
برخوردار باشد و شخص دیگری در میان لشکریان نبوده که این توانایی را داشته
باشد.
در بیان نمونه دیگری از قدرت ولایی آن حضرت(ع) آورده اند که وقتى
حضرت نوزادى در قنداقه بودند، مادرش حضرت فاطمه بنتاسد(ع) هر قنداقهاى را
که بر حضرت مىپیچید حضرت آن را پاره مىکرد و هر چه بر ضخامت پارچه
مىافزود باز حضرت آن را به قوه الهى پاره مىکرد و به مادرش مىفرمود:
دوست دارم دستهایم آزاد باشد تا حمد و سپاس الهى را به جا آورم.
مختصری درباره شجاعت حضرت امیرالمؤمنین(ع):
1-
شجاعت حضرت(ع) در جنگها به حدى بود که زره حضرت از پشت خالى بود و پشت
نداشت و وقتى در این مورد از حضرتشان سؤال مىشد فرمودند: من هرگز به دشمن
پشت نمىکنم تا نیاز به زره در پشتم داشته باشم و مىفرمودند قسم به خدا
اگر همه عرب در برابر من، صفآرایى کنند من به آنها پشت نمىکنم و فرار
نمىنمایم و به همین خاطر وقتى پیامبر(ص) عدهاى از فرماندهان را براى فتح
قلعه خیبر فرستادند و آنها شکست خورده برگشتند پیامبر(ص) فرمودند: فردا
پرچم جنگ را به دست مردى مىسپارم که دوستدار خدا و رسولش(ص) و نیز محبوب
خدا و پیامبرش(ص) مىباشد و او کرّار غیر فرّار است یعنى شجاعى است که پى
در پى به دشمن حملهور مىشود و هرگز از جنگ فرار نمىکند.
2- اولین
رزمندهاى بود که در جنگ آماده جانبازى و نبرد بود به طورى که از مجموع
کشتههاى دشمن در جنگ بدر، نیمى مستقیماً به دست حضرت على(ع) کشته شدند و
نیمى با کمک و مشارکت ایشان و در صحنههاى جنگ احد وقتى سپاهیان رو به
هزیمت و فرار آوردند از جمله افراد معدودى بودند که با وجود جراحات فراوان
که بر بدنشان وارد شده بود و خون در حال فوران از جسم مطهرشان بود وقتى
همچون پروانه به دور شمع نبوى(ص) مىچرخیدند و از حضرت(ص) دفاع مىنمودند
به طورى که بعد از جنگ اُحد، 90 زخم عمیق در بدن حضرت نمایان بود و
پیامبر(ص) با دیدن این حالت در على(ع) به گریه افتادند.
کندن در خیبر
جزو وقایع بسیار مشهور تاریخ صدر اسلام است. علمای شیعه و علمای سنی این
واقعه را در کتاب های تاریخی و حدیثی آورده اند. برای نمونه به چند مورد از
اهل سنت اشاره می کنیم:
1. ابن حجر عسقلانی در کتاب «الاصابه » ج 2, ص
502, چاپ مصر آورده است: حضرت علی علیه السلام به قلعه رسید و در قلعه را
کشیده و آن را روی زمین انداخت و پس از آن هفتاد نفر با هم توانستند آن را
به جای اولش برگردانند. ( احقاق الحق, ج 8, ص 383 )
2.
علامه شیخ یوسف نبهانی در کتاب «الانوار المحمدیه », ص 98, چاپ بیروت
آورده است: حضرت علی علیه السلام در قلعه خیبر را کند و هفتاد نفر با هم به
زحمت توانستند آن را حرکت دهند. (همان )
3. قاضی ایجی در شرح مواقف گفته است: علی علیه السلام گفت: من در خیبر را با نیروی بدنی نکندم. (همان, ص 384)
4.
ابن ابی الحدید در ج اول شرح نهج البلاغه ص 7, چاپ قاهره گفته است: و علی
علیه السلام کسی است که در قلعه خیبر را کند و عده ای از مردم جمع شدند تا
آن را بر گردانند و نتوانستند. (همان, ص 384)
5.
مقریزی در « امتاع الاسماع» ص 314, چاپ قاهره گفته است: علی علیه السلام
در را کند و پس از آن هفتاد نفر جمع شدند و تلاش کردند تا آن را به جای اول
بر گردانند. ( همان )
6.
قوشچی در شرح تجرید می گوید: معجزه به دست علی علیه السلام ظاهر شد مانند
کندن در قلعه خیبر و عاجز شدن هفتاد نفر از بر گرداندن آن به حالت اول. (همان )
7. قندوزی در «ینابع الموده » می گوید: این علی است که در قلعه خیبر را کند و عده ای جمع شدند تا آن را برگردانند ولی نتوانستند. (همان )
8.
در مسند احمد بن خبل, ج 6, ص 8, چاپ مصر آمده است: علی علیه السلام به
قلعه رسید و در این هنگام یکی از یهودیان ضربه ای زد و سپرش به زمین افتاد.
حضرت علی علیه السلام دربی را برداشت و آن را سپر قرار داد و پس از پیروزی
در را به زمین انداخت و هشت نفر هر چه تلاش کردند نتوانستند آن را تکان
بدهند. ( همان, ص 385)
9.
در «تاریخ بغداد » ج 11, ص 324, چاپ قاهره آمده است: جابر بن عبدالله می
گوید: حضرت علی علیه السلام در جنگ خیبر در خیبر را کند و پس از پیروزی چهل
تن با هم توانستند آن را بردارند. (همان, 389)
10.در«تذکره
الخواص » آمده است که حضرت علی علیه السلام در قلعه خیبر را به تنهایی
برداشت و به کناری انداخت و پس از آن عده ای آمدند تا آن را به جای اول
بیاورند ولی نتوانستند مگر چهل نفر با هم. (همان, ص 390)
در
«احقاق الحق » ج 8 بیش از پنجاه نفر از علمای اهل سنت را نام برده و حدیث
کندن در قلعه خیبر را از آنان نقل کرده است. اگر کسی با وجود این همه روایت
از اهل سنت, این واقعه را انکار کند مانند این است که خورشید را انکار می
کند. شیعه و سنی همه این فضلت را نقل کرده اند و من تا این لحظه ندیده ام
کسی از اهل سنت تردید بکند ولی بعید نیست کسانی مانند ابن تیمیه این فضلیت و
دیگر فضایل حضرت علی علیه السلام را انکار بکنند. دشمان علی علیه السلام
تلاش کردند تا از آن حضرت اثری نماند ولی با وجود این, فضایل آن حضرت از
بین نرفت و ماند.