سخنرانی آیت الله العظمی بهجت در مورد محبت اهل بیت (علیهم السلام) با لینک مستقیم
از سایت دریافت نمایید.
دانلود | 556 | 0:01:34 | سلام بر حسین |
در روز عاشورا اکثر اصحاب امام حسین علیه السلام و تمام اهل بیتشان و خودشان بعد از ظهر عاشورا شهید شدند. البته گروهی همان صبح که صف آرایی و تیراندازی از طرف دشمن شد، در همان تیراندازی بسیار شدید از پا درآمدند. ولی بعد که حضرت مکرر رفتند با مردم اتمام حجت کردند، یک مقدار مبارزه های تن به تن شد. تا ظهر هنوز بسیاری از صحابه و همه اهل بیت زند بودند. زوال ظهر می شود. یکی از اصحاب ( ظاهرا سعیدبن عبدالله حنفی ) نگاهی به آسمان می کند و از وقت مطلع می شود. عرض می کند: یا اباعبدالله! ظهر است و دوست داریم که آخرین نماز را با شما به جماعت بخوانیم. حالا این کیست که این حرف را می زند؟ مردی که از آن آخرین غربال بیرون آمده، در خدمت امام و آماده شهادت است. حال ببینید امام درباره او چه دعایی می کند؟ فرمود: ذکرت الصلاة (یا: ذکرت الصلاة) به یاد نماز افتادی (یا نماز را به یاد دیگران آوردی)؛ بارک الله، مرحبا، جعلک الله من المصلین خدا تو را از زمره نمازگزاران قرار بدهد.
دعایی که امام به یک چنین شخصی می کند این است: خدا تو را در زمره نمازگزاران قرار بدهد. آیا این جمله یعنی تو نماز نمی خوانی، بعد از این ان شاءالله نمازخوان بشوی؟! بلکه به این معنی است که تو در زمره نمازگزاران (قرار بگیری) آنهایی که حق نماز را می شناسند و ادا می کنند. خیلی معنی دارد که امام وقتی که درباره یار و صاحب خودش، کسی که شب گذشته درباره او و دیگران شهادت داده است که من اصحابی بهتر از اصحاب خودم سراغ ندارم، اصحاب من الآن بر اصحاب پیغمبر فضیلت دارند، بر اصحاب پدرم علی فضیلت ندارند، وقتی که درباره یکی از آنها دعا می کند می فرماید: خداوند تو را در زمره نمازگزاران قرار بدهد.
سلام این شهیدی که میخوام امروز بهتون معرفی کنم یکی از سرداران تیپ 33 هوابرد المهدی بوده که من اونو خیل دوست دارم
شهید علیاکبر رحمانیان نام آشنای لشکر المهدی (عج) که خاک جنوب و غرب بوسهگاه گامهای استوار و شروه خوان نام بلند اوست دربیست وپنجم محرم الحرام 1382 (ه،ق) در حالی که زمین و زمان داغدارشهادت سیدالساجدین امام زین العابدین (ع) بودند
درخانوادهای منور به نور ایمان و شیفته اهل بیت (علیهم السلام) دیده به جهان گشود. اولین گریههای کودکانهاش گویی در سوگ مردی وارسته بودکه همزمان با تولد او بر دستهای مردم قهرمان پرور جهرم تشییع میشد. در زادروز میلاد این عزیز عالم ربانی حضرت آیتاللهی راه سفری ابدی را در پیش گرفت و شهر جهرم یک باردیگر غرق در عزا و ماتم کرد. شهید رحمانیان این گونه درحال و هوایی روحانی تولد یافت و دوران کودکی پرنشاط کودکی را در دامان پدر و مادری فرهیخته به سرآورد.
این
شهید بزرگوار تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه ادامه داد و با اخذ
مدرک دیپلم از تحصیل فراغت یافت. فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی وی که از
سالها قبل از انقلاب آغاز شده بود بعد از پیروزی انقلاب همچنان ادامه یافت و
این سردار شهید باپیوستن به جمع سبز پوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
خود را آماده دفاع از انقلاب و میهن اسلامی نمود.
جنگ تحمیلی عرصه تبلور
استعدادهای نهفته او بود .سردار شهید رحمانیان با شروع اولین جرقههای جنگ
به سوی جبهههای نور شتافت که شور و حال و التهاب اولین اعزام را در قسمتی
از خاطراتش این گونه بیان داشته است.
ادامه مطلب ...
پس از حادثه کربلا حضرت زینب (س)، حدود یک سال و شش ماه زندگى کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبرى (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت.
سخنرانى قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مىنازید و مىگفت: "کار خدا را با خاندانت چگونه دیدى؟!" با شهامت و شجاعت و صف ناپذیرى گفت: جز زیبایى چیزى ندیدهام. شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى قربانگاه خویش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را مىآورد تا در پیشگاه خویش داورى کند».
آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب (س) با شهامت تمام، برادر زادهاش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.
کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومى را دگرگون نماید. جلسهاى یزید به عنوان پیروزى ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریدة حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوبدستى به صورتش مىزد، زینب کبرى (س) با سخنرانى خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.
ادامه مطلب ...-قال الصادق علیه السلام : ولقد شققن الجیوب و لطمن الخدود الفاطمیات علی الحسین بن علی علیه السلام و علی مثله تلطم الخدود وتشق الجیوب.امام صادق علیه السلام میفرمایند:همانا گریبان دریدند وبر گونه ها لطمه زدند فاطمیات(دختران زهرا علیها السلام)بر حسین بن علی علیه السلام وبر مثل چنین بزرگمردی باید لطمه زد و گریبان درید. (تهذیب الاحکام جلد ۸ صفحه ۳۲۵ و بحار الانوار ج82 ص 106 و عوالی اللالی ج3 ص 409)
۱_ فى زیارة
الناحیة:فَلَمَّا رَأَیْنَ النِّسَاءُ جَوَادَکَ مَخْزِیّاً وَ أَبْصَرْنَ
سَرْجَکَ مَلْوِیّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ لِلشُّعُورِ نَاشِرَاتٍ وَ
لِلْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ وَ لِلْوُجُوهِ سَافِرَاتٍ وَ بِالْعَوِیلِ
دَاعِیَات
ترجمه
محتوایی:وقتی که زنان آل الله اسب امام حسین علیه السلام را دیدند در
حالیکه زین واژگون بود از خیمه ها بیرون دویدند در حالیکه به سر و صورت میزدند...
زیارت ناحیه مقدسه از لسان مبارک امام زمان (عج)
دلیل بر جواز لطمه زدن علاوه بر حدیث بالا فرموده حضرت بقیه الله (عج) است که در زیارت معروفه از حال زن های معظمات فاطمیات و مجللات علویات حکایتی فرموده : ((لاطمات الوجوه)) بحار الانوار ج101 ص 322 و نیز در همان زیارت فرمودند: (( و اقیمت لک الماتم فی علیین و لطمت علیک الحور عین)) بحار الانوار ج 98 ص 322
و مورد تایید است فرمایش جناب سکینه خاتون(س)،خواب خود را که دیده بود و آن را برای یزید پلید نقل نمود . از جمله آن حکایت لطمه زدن حضرت زهرا (سلام علیها) بوده که : ((فلطمت علی وجهها و نادت وا ولداه )) لهوف ص198 بحار الانوار ج 45 ص 147
قالَ رَسُولُ اللَّهِصلى الله وعلیه وآله یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَیْنٍ باکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیامَةِ إِلّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنَّةِ؛ پیامبر اکرمصلى الله وعلیه وآله فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مىشود«.
{P . بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۹۳٫ P}
قالَ الرِّضاعلیهالسلام: یا ابْنَ شَبیب! إِنْ کُنْتَ باکِیاً لِشَىْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىّ بْنِ اَبِى طالِبٍعلیهالسلام فَإنَّهُ ذُبِحَ کَما یُذْبَحُ الْکَبْشُ؛ امام رضاعلیهالسلام به »ریّان بن شبیب« فرمود: اى پسر شبیب! اگر بر چیزى گریه مىکنى، بر حسین بن على بن ابى طالبعلیهماالسلام گریه کن، چرا که او را مانند گوسفند سر بریدند«.
{P . بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۶٫ P}
قالَ الرِّضاعلیهالسلام: یَابْنَ شَبیبِ! إِنْ بَکِیَت عَلَى الْحُسَیْنِعلیهالسلام حَتّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلاً کانَ أَوْ کَثِیراً؛ امام رضاعلیهالسلام فرمود: اى پسر شبیب! اگر بر حسینعلیهالسلام، آن قدر گریه کنى که اشکهایت بر چهرهات جارى شود، خداوند همه گناهانت را که مرتکب شدهاى مىآمرزد، کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد«.
{P . امالى صدوق، ص ۱۱۲٫ P}
ادامه مطلب ...