کربلا مرکز استان کربلا، یکی از شهرهای جنوبی کشور عراق با جمعیت ۵۷۲٬۳۰۰ نفر در ناحیه غربی فرات قرار دارد و فاصلهاش تا بغداد ۱۰۵ کیلومتر است. شهرت این شهر با نبرد کربلا در دهم محرم ۶۱ هجری قمری پیوند دارد. حرم حسین بن علی در شهر کربلا یکی از مکانهای مقدس اسلامی و زیارتگاه مسلمانان شیعه است. این شهر تا سال ۶۱ هجری قمری بیابانی بوده است به نامهای نینوا، غاضریه و طف. اما بعد از سال ۶۱ قمری و رویداد کربلا، بهتدریج مورد توجه شیعیان قرار گرفت و پس از ساخت گنبد و بارگاه برای کشتهشدگان کربلا، به یکی از شهرهای زیارتی عراق تبدیل شد.
کربلا از ثروتمندترین شهرهای عراق است و منابع اصلی درآمد آن از زائرین
اماکن متبرکه و کشاورزی است و به ویژه محصول خرما است. این شهر از دو بخش
قدیم یا بخش مذهبی و کربلای جدید تشکیل شده است. مدارس اسلامی و
ساختمانهای دولتی زیادی نیز در کربلا متمرکز شدهاند.
مرقد مطهر امام حسین (ع) که در برخی از منابع نیز آن را مسجد الحسین(ع)
نامگذاری کردهاند، در مرکز بخش مذهبی شهر کربلا قرار دارد. در روز عاشورای
حسینی بسیاری از مسلمانان و شیعیان جهت زیارت این مکان مقدس به شهر کربلا
میآیند. بسیاری از زائران مسن نیز به کربلا میآیند تا آخرین سالها و
روزهای زندگی خود را در این شهر مقدس سپری کنند. به دلیل وجود مرقد مطهر
امام حسین (ع) در شهر کربلا، 100 مسجد و 23 مدرسه دینی در این شهر ساخته
شدهاند.
نزدیکترین شهر مهم عراق به کربلا شهر حله مرکز بابل است که در ۳۵ کیلومتری
شرق کربلا قرار دارد. در داخل شهر، شاخه ای از رودخانه فرات به نام نهر
حسینیه قرار دارد که سبب آبادانی و وجود نخلستان های متعدد در قسمت شمالی
شهر گشته است. در شمال غربی این رود، دریاچه نمک الزازه واقع شده است.
جابر فرزند «عبداللَّه بن عمرو بن حرام انصاری» از طائفه خزرج و کنیهاش «ابو عبداللَّه» و به قولی «ابو عبدالرحمن» یا «ابو محمد» بوده و او یکی از بزرگان و اصحاب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و از ارادتمندان خاندان رسالت به شمار میآید.
مادرش نسیبه دختر ابوعبداللَّه (عبدالرحمان) عقبةبن عدی است.
جابر در کودکی همراه پدرش در عقبه دوم در جمع هفتاد نفری خدمت رسولخدا صلی
الله علیه و آله در مکه رسیدند و با حضرت بیعت کردند.
به نقل ذهبی، جابر 94 سال عمر کرد و در جنگ بدر هجده ساله بوده است.
جابر روی همان شخصیت اجتماعی و ایمانی که داشت، همواره مورد توجه بود و از کسانی است که روایات بسیار زیادی از او به یادگار مانده و در تمام جنگهای پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز شرکت داشته و در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین علیهالسلام با شامیان جنگید، جابر از اصحابی است که عمر طولانی کرد و سلام پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را به امام باقر علیهالسلام که در خردسالی بود، ابلاغ نمود و او اولین کسی بود که پس از شهادت امام حسین علیهالسلام وارد کربلا شد و قبور شهدای کربلا را به همراه عطیه زیارت نمود.
جابر سرانجام در سن 94 سالگی در سال 74 یا 77 هجری در حالی که
چشمانش را از دست داده بود در مدینه دار فانی را وداع گفت و حاکم مدینه
«ابان بن عثمان» بر او نماز خواند. او آخرین صحابی از میان اصحاب و شرکت
کنندگان در عقبه ثانیه بود که از دنیا رفت.
ادای قرضهای عبدالله با دعای پیامبر
جابر طبق وصیت پدرش بایستی تمامی قرضهای او را ادا میکرد لذا پس از جنگ اُحد پیوسته در این فکر بود. تا روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره قرضهای پدرش از او سؤال نمود؟ جابر عرض کرد: هنوز قرضهای پدرم به حال خود باقی است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: طلبکار پدرت کیست؟ و هنگام پرداخت آنچه وقت است؟ عرض کرد: فلان مرد یهودی طلبکار است و فصل چیدن خرماها نیز وقت پرداخت آن است. رسول خدا فرمود: هر وقت خرماهای خود را در فصل برداشت جمعآوری کردی به آن دست نزن و فقط هر نوع از خرماها را جدا بگذار و مرا خبر کن تا بیایم.
جابر موقع برداشت خرماها، حضرت را خبر کرد و پیامبر صلی الله علیه و آله به نخلستان جابر آمد، خرماها را مشاهده کرد و از هر رقم مشتی برداشت و دوباره روی آن ریخت، آن گاه فرمود: مرد یهودی طلبکار پدرت را خبر کن بیاید؛ وقتی او آمد، حضرت فرمود: «اختر من هذا التمر أیُّ صنفٍ شئتَ، فخذ دینک منه؛ از هر نوع خرمایی که میخواهی بابت طلبت بردار. یهودی گفت: همه این خرماها به مقدار طلب من نمیشود تا چه رسد به یک رقم آنها، حضرت فرمود: «اختر أیّ صنف شئتَ فابتدیء به؛ از هر کدام میخواهی بردار و طلب خود را بستان.»
در میان این اقوال، به فرموده امامان معصوم علیهم السلام، قول اول صحیح است. سید بن طاووس در لهوف(ج 2، ص 112) و شیخ طوسی نیز با همین نظر موافقند.
وَماأعمالُ البِرِّ کُلُّها وَالجِهادُ فى سَبیلِ اللّهِ عِندَ المرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهىِ عَنِ المُنکَرِ إِلاّ کَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛
همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطرهاى است در دریاى عمیق.
نهج البلاغه، حکمت 374
إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهىَ عَنِ المُنکَرِ لا یُقَرِّبانِ مِن أَجَلٍ وَلا یَنقُصانِ مِن رِزقٍ ، لکِن یُضاعِفانِ الثَّوابَ وَیُعظِمانِ الجرَ وَأفضَلُ مِنهُما کَلِمَـةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائِرٍ؛
امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک مىکنند و نه از روزى کم مىنمایند، بلکه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مىسازند و برتر از امر به معروف و نهى از منکر سخن عادلانهاى است نزد حاکمى ستمگر.
غررالحکم، ج2، ص611، ح3648
إذا لَم یَأمُروا بِمَعروفٍ وَلَم یَنهَوا عَن مُنکَرٍ وَلَم یَتَّبِعوا الأخیارَ مِن أهلِ بَیتى ، سَلَّطَ اللّهُ عَلَیهِم شِرارَهُم ، فَیَدعوا عِندَ ذلِکَ خِیارُهُم فَلا تُستَجابُ لَهُم؛
هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب نشود .
امالى صدوق، ص254
لا یَأمُرُ بِالمَعروفِ وَلا یَنهى عَنِ المُنکَرِ إلاّ مَن کانَ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ : رَفیقٌ بِما یَأمُرُ بِهِ رَفیقٌ فیما یَنهى عَنهُ ، عَدلٌ فیما یَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فیما یَنهى عَنهُ، عالِمٌ بِما یَأمُرُ بِهِ عالِمٌ بِما یَنهى عَنهُ؛
امر به معروف و نهى از منکر نکند مگر کسى که سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مدارا کند، در امر و نهى خود میانهروى نماید و به آنچه امر و نهى مىکند، دانا باشد .
بحارالأنوار، ج100، ص87، ح64
مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُؤمِنِ وَمَن نَهى عَنِ المُنکَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ وَأَمِنَ کَیدَهُ؛
هر کس امر به معروف کند به مؤمن نیرو مى بخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى ماند.
کافى،ج2، ص50، ح1